بازدید امروز : 105
بازدید دیروز : 45
مذاکرات هسته ای بحث های داغ سیاسی یکی دو سال اخیر بوده است.
دغدغه ها و دلواپسی ها که مذاکره کنندگان هسته ای ما در ژنو به چه توافقی می رسند، در لوزان چه امتیازهایی می دهند، در مقابل چه به دست می آورند؟، آیا منافع ملت تأمین می شود؟، آیا در موضع ضعف شکست قرار می گیریم یا موضع اقتدار و عزّت؟ و ...
امّا حدود 12-11 سال قبل که همین تیم مذاکره کننده بر مسند امور بودند دغدغه ها و دلواپسی ها بر سر این بود که آیا مذاکره کنندگان تن به پذیرش پروتکل الحاقی خواهند داد یا خیر؟ و پذیرش NPT چه تبعاتی برای ما خواهد داشت؟
نشریه پرسمان در آن زمان مصاحبه مفصلّی با یکی از دانشمندان هسته ای انجام داد که بر خلاف جو موجود، به شدت مخالف پیوستن ایران به این پروتکل بود و پذیرش NPT را به منزله پذیرش شکست می دانست و اعتقاد داشت در این صورت شکست نخورده در موضع شکست قرار خواهیم گرفت.
نمی دانم چرا در این بازار داغ مباحث هسته ای هیچ خبری از ایشان نیست؛ لذا فکر می کنم بازخوانی مصاحبه ایشان- که در نشریه شماره 14 پرسمان در آبان ماه سال 1382منتشر شده بود- خالی از لطف نباشد:
بررسى ضرورتهاى دسترسى ایران به تکنولوژى هسته اى
در گفت و گو با دکتر عبدالحمید مینوچهر
به کوشش: محبوبه زمانى علویجه/ تربیت معلم قرآن مجید
مهدى اسماعیلى/ مهندسى معدن
امین مقومى/ مهندسى عمران
اشاره
«طى روزهاى آتى مسئولین نظام معین خواهند کرد که سیاست و روش ایران درباره برنامه هاى هسته ای چه خواهد بود و در حال حاضر به هیچ عنوان، زمان واکنشهاى تند و عصبى نیست.»
درست نمىدانم اکنون که این مصاحبه منتشر مى شود، مسئولین نظام درباره نحوه ادامه همکارى با آژانس بین المللى انرژى اتمى چه تصمیمى گرفته اند؛ ولى تا زمان تنظیم این مصاحبه، از آن واکنشهاى تند و عصبى که «علىاکبر صالحى» نماینده ایران در آژانس بین المللى انرژى اتمى به آنها اشاره کرده بود، هیچ خبرى نیست. صالحى با تأکید گفته است که «همکارى ایران با آژانس انرژى اتمى ادامه خواهد یافت»؛ اما انتظارات دکتر عبدالحمید مینوچهر از مسئولین نظام چیز دیگرى است. او که متولد 1341 در تهران است و دکتراى مهندسى هسته اى خود را از دانشگاه مسکو دریافت کرده، از معدود کسانى است که در ایران دکتراى رآکتور دارد. وى اکنون مدیر گروه علوم هسته اى دانشگاه شهید بهشتى تهران است. وقتى با او درباره شرایط ایران در جامعه جهانى و نحوه برخورد با پروتکل الحاقى و قطعنامه شوراى حکام به گفت و گو نشستیم، بر خلاف بسیارى از اظهار نظرها، مبنى بر پذیرفتن پروتکل الحاقى و قطعنامه شوراى حکام گفت: «اگر قطعنامه را بپذیریم، در واقع شکست را پذیرفته ایم و به عبارت دیگر، شکست نخورده، در موضع شکست قرار گرفته ایم».
گرچه این مصاحبه اواخر شهریور ماه تنظیم شده است و شاید تا زمان چاپ آن یعنى اوایل آبان ماه، تکلیف همه چیز روشن شده باشد، امّا باز هم خواندن نظرات دکتر مینوچهر که حداقل دستى بر آتش فعالیت هاى علمى هسته اى ایران دارد، خالى از لطف نیست.
براى ورود به بحث، لطفاً از پیشینه فعالیت هسته اى ایران بگویید. گویا نقطه شروع این فعالیتها، از سال 1352 ش. - 1984 م. - بوده است.
درست است که ایران در کنوانسیون هایى عضو بوده و کار کرده است، اما شروع کار هسته اى ایران با سرنگونى حکومت شاه همراه بود و کار تقریباً تعطیل شد و بعد از آن هم فعالیت هسته اى، خیلى محدود و ضعیف ادامه یافت. در واقع ایران هیچ وقت فعالیت هسته اى عمده اى نداشته است.<** ادامه مطلب... **>
در حال حاضر فعالیت هسته اى ایران در چه حدى است؟
از نظر آموزشى، در ایران این رشته فقط در یکى دو دانشکده تدریس مىشود و از نظر کار عملى نیز تاکنون فعالیت گسترده و پیوستهاى که اهداف حکومتى پشت آن باشد نداشتهایم.
پس چطور این فعالیت کمرنگ و ضعیف توانسته این همه حساسیت در سطح بینالمللى ایجاد کند؟
درباره ایران، بحث اصلاً میزان فعالیت هسته اى و بهره مندى از این علم نیست. روشى که کشورهاى غربى در پیش گرفته اند، تحریم و ممنوع کردن تمامى فعالیتهاى هسته اى ایران است. اینها سعى دارند که جلوى همین فعالیت محدود را هم بگیرند. به عنوان مثال، ساخت رآکتور هسته اى، هیچ گاه براى هیچ کشورى ارزش نظامى نداشته است؛ چرا که رآکتورها در دما و فشار خاصى کار مىکنند و نوع سوختشان از نظر غناى اورانیوم با سلاح هسته اى متفاوت است. رآکتورها، تکنولوژى خاص خود را دارند و هیچ گونه کاربرى نظامى ندارند امّا به دلیل این که با دستیابى به رآکتورها، علم هسته اى رو به رشد است و این پایدارى و رشد علم هسته اى در ایران، به نفع غربى ها نیست، از این جهت در صدد برآمده اند که هر روزنه اى را بر ایران ببندند. این مسائل را به وضوح در پروتکل الحاقى و قطعنامه شوراى حکام، مى توان مشاهده کرد.
درباره قطعنامه شوراى حکام، کمى بیشتر توضیح دهید.
قطعنامه شوراى حکام، داراى متنى بسیار غیر مؤدبانه، آمرانه و شدیداللحن است که کاملاً غیراصولى تدوین شده و شرایط بسیار سختترى نسبت به پروتکل الحاقى براى ایران قائل شده است. نکته دیگرى که باید به آن توجه شود، این است که ما مملکتى تحت تحریم هستیم. در دانشگاههاى ما، هر چیزى که وارد مىشود، به نوعى از کانال هاى غیر از خودش وارد مى شود. هر ماده اى که وارد مى کنیم، باید درباره آن توضیح دهیم؛ به عنوان مثال از ما مىپرسند که اورانیوم خریدید؟ از کجا خریدید؟ آن وقت از هر کجا که آورده باشیم، مى روند سراغ همان شرکت یا کشور. در واقع اینها در ریزترین مسائل هم حق دخالت به خود دادهاند. این مسئله تحریم، کار ما را سخت تر مىکند. اینها از ایران مىخواهند که بىهیچ قید و شرطى، قطعنامه شورا را امضا کند، در مورد هر مسئله اى به آژانس گزارش دهد و به عبارتى آژانس را شیرفهم کند. آنها مانند یک دادستان، حق تحقیق و تفحص در همه امور ما را پیدا مىکنند؛ حقى که قانون اساسى ما به هیچ کس نداده است. با امضاى قطعنامه، باید تمام تاریخچه و سیر رسیدن به فعالیتهاى هسته اى را گزارش دهیم و درباره ریزترین کارهایمان توضیح دهیم. مى گویند شما باید دسترسى نامحدود به مراکز هسته اى تان را براى ما تضمین کنید تا ما بیاییم از هر جا که خواستیم نمونه بردارى محیطى کنیم. شما باید سؤالات آژانس را واضح و روشن پاسخ دهید. گزارش هاى دقیق درباره آزمایشهاى تبدیل اورانیوم را براى ما بفرستید و بعد هم با کمال وقاحت از تمام کشورهاى جهان سوم مىخواهند که با جدیت به آژانس کمک کنند تا مسئله ایران حل شود.
استفاده صلحجویانه یا غیرصلحجویانه از سلاح هسته اى چطور تعریف مىشود؟
بحثى که متأسفانه در محافل خبرى و در رادیو و تلویزیون ما مطرح مىشود، این است که ایران اهداف صلح جویانه دارد و غربى ها مىگویند که شما کار غیرصلح جویانه مىکنید. باید در نظر داشته باشیم که تکنولوژى هسته اى یک علم است و یک علم چه علم هسته اى باشد و چه علم دیگرى، باید براى دستیابى به آن تلاش کرد و این حق طبیعى هر ملتى است. در علم، بحث صلحجویى و جنگجویى مطرح نیست. فرض کنید یک مهندس معدن مى خواهد آهن استخراج کند؛ آیا مى شود به او گفت که شما با آهن مىخواهى چاقو درست کنى و آدم بکشى؟ پس استفاده تو از آهن، غیرصلح جویانه است و اجازه استخراج آهن ندارى! در علم هسته اى هم همینطور است. شما اول باید به تکنولوژى هسته اى دست یابى تا بعد درباره نحوه استفاده از آن تصمیم بگیرى. با کمک علم هسته اى مىتوانید رآکتور بسازید و مىتوانید بمب هم بسازید. ما در پى رسیدن به علم و تکنولوژى هسته اى هستیم و این براى غربى ها خوشایند نیست که ملتى در پى دستیابى به تکنولوژى هسته اى باشد. بدون شک نسبت به این مسئله احساس خطر مىکنند و به محض این که احساس خطر کردند، شرایط خاصى را براى ما تعیین مىکنند که نمونهاش هم قطعنامه شوراى حکام است.
مزایاى بهرهمندى از علم هسته اى چیست یا به عبارت دیگر، چرا ایران در صدد دستیابى به علم هسته اى است؟
علم هسته اى، ارتباط مستقیم با قدرت اقتصادى و سیاسى یک کشور دارد. این را بدانید که هیچ کشورى نمىتواند بدون حمایت نظامى و تسلیحاتى، اقتصاد محکم و باپشتوانه اى داشته باشد. چنین کشورى وجود خارجى ندارد و چنین تفکرى هم تفکر اشتباهى است. ما نمى توانیم کارخانه پتروشیمى تأسیس کنیم، صنعت ذوب آهن را تقویت کنیم و کارخانه هاى عظیم بنا کنیم بدون این که حمایت نظامى داشته باشیم. همه این تشکیلات، به یک موشک بسته است. همه این تأسیسات با یک حمله نظامى از سوى دشمن از بین مى رود؛ مگر این که از نظر نظامى، مورد حمایت قرار گیرد.
مسئله بعدى قدرت سیاسى است. هر کشورى به اندازه قدرتى که دارد مى تواند حرف بزند و این قدرت با توان هسته ای آن کشور ارتباط مستقیم دارد. از این جهت علم هسته اى به دلیل توان بالایى که دارد، حساسیتهاى خاصى را ایجاد کرده است تا آن جا که علم هسته اى ما هنوز پانگرفته، اینها اینقدر حساس شدهاند و مىخواهند جلوى آن را از ریشه بگیرند.
اگر درست فهمیده باشم شما تأکید دارید که ما هنوز در اول راهیم!
ولى این حرف من به این منظور نیست که ایران از نظر علمى ناتوان است بلکه به این معنى است که ایران هنوز گام هاى بسیارى را باید بردارد و کارهاى انجام نشده بسیارى را در برنامه خود دارد که هنوز نسبت به آنها اقدامى نشده است؛ به هر حال، ایران چندان هم ضعیف نیست.
و فعالیتهاى ایران هم کارى به کار کسى ندارد؟!
بله، چون توان هسته اى، برخوردارى از علم هسته اى است و هیچ علمى کارى به کار کسى ندارد؛ ولى ایران توانایى علم هسته اى را دارد و این امر بالقوه براى غربى ها خطرناک است. حال این توان هسته اى، مقاصد صلح جویانه داشته باشد یا غیرصلح جویانه، هیچ تفاوتى در اصل قضیه ندارد؛ آنها راضى به این توانایى نمى شوند.
ما که داعیه استفاده علمى از توان هستهایمان را داریم، چرا حاضر به امضاى پروتکل نیستیم؟
پروتکل، شرایط خاصى داشت که اگر نکاتى از آن را بازگو کنم، متوجه مىشوید که چه انتظارات نامعقولى از ایران دارند. در این پروتکل، به حاکمیت ملى و حتى مردمى ایرانیان خدشه وارد مىشود. آنچه در این پروتکل خواستهاند، در یک کلام این است که ما هر وقت که بخواهیم، هر جایى را که بخواهیم، توسط هر کسى که بخواهیم بازدید و نمونه بردارى مىکنیم. آنها انتظار دارند که ما بسیارى از فعالیتهایمان را محدود کنیم و ما هم باید درباره تمام کارهایمان به آنها گزارش بدهیم.
براساس چه قانونى؟ کدام قانون بین المللى این حق را براى آنان قائل مىشود؟
هیچ قانونى! قانون زور!
یعنى از طریق گفت و گو نمىشود مسئله را حل کرد؟
نه، اصلاً بحث گفت و گو نیست. گفت و گو، وقتى چاره کار است که شما منافع طرف دیگر را به خطر نیندازى؛ اگر قرار شد منافع او را به خطر بیندازى او دیگر با شما گفت و گویى ندارد.
قرار نیست کشور دیگرى منافعش را به زور در کشور ما جست و جو کند!
فعلاً که این گونه است. بگذارید مسئله اى را به شما بگویم. بحث صلح جویى، دموکراسى، حقوق بشر و... را آنها درست کردهاند که به ما بخورانند. اگر ما بگوییم، آنها باور نمى کنند. این حرفها را درست کرده اند که سر ما را کلاه بگذارند و ما هم نمىتوانیم کلک خودشان را به خودشان بزنیم. خودشان به این حرفها اعتقاد ندارند تا ما باور داشته باشیم. ما نمى توانیم بگوییم چرا فلان کشور قوانین آژانس را امضا نمىکند. اگر قرار است «چرا»یى مطرح شود، باید ما که امضا کردهایم، جواب بدهیم. این نکته را حتماً بنویسید که وظایف کشورهایى که سلاح هسته اى دارند با کشورهایى که سلاح هسته اى ندارند فرق مى کند و اصلاً پروتکل هایشان هم فرق مىکند. اگر در برخى مطبوعات مى نویسند که 60 کشور پروتکل را امضا کردهاند ایران هم باید امضا کند، حرف حسابنشدهاى است. اصلاً پروتکل هاى آنها با پروتکل ما فرق مىکند. از سوى دیگر، اگر کشورهایى مثل آلمان و ژاپن پروتکل را امضا مىکنند به خاطر این است که آنها از نظر نظامى، کشورهاى شکست خوردهاى هستند. ما که شکست نخوردهایم تا حرف گوشکن باشیم.
فکر نمى کنید مطرح نکردن این مسائل از سوى شما متخصصان امور، نوعى کم کارى در عرصه اطلاع رسانى تلقى شود؟ بحث سیاسى معمولاً اصل قضیه را منحرف مىکند؛ امّا طرح مسائل تخصصى از هیاهوهاى بى مورد و حاشیه اى مى کاهد.
واقعیت این است که اگر امثال من را ببرند در تلویزیون تا در این باره حرف بزنیم، اصلاً حرفهاى بى اساسى چون استفاده صلح جویانه و غیرصلح جویانه را مطرح نمى کنیم. به نظر من، الان وقت بهانه گیرى نیست. این که فلان کشور چرا امضا نکرده یا... بهانه است. ما نباید بنشینیم و بگوییم این کشور چه کرد و آن دیگرى چه! باید فکر خودمان باشیم. ما که امضا کرده ایم باید پاسخگو باشیم. وقتى بحث، درگیر این بهانه جویى ها و تحلیل هاى نادرست مىشود، آنقدر قضیه منحرف مىشود که دیگر از وادى علم و تخصص دور مىافتیم.
ولى برخى از مسئولین و مشخصاً برخى از نمایندگان مجلس به صراحت گفته اند که امضا نکردن پروتکل، از دست دادن فرصت بود و ما درباره قطعنامه شوراى حکام، نباید دوباره مرتکب این اشتباه شویم. این گونه اظهارنظرها براى مردم این طور تلقى مىشود که مسئولان نظام با ندانمکارى و کمکارى، حقوق ما را ضایع مىکنند!
شما فرض کنید که ما پروتکل را امضا کردیم. اصلاً جنبه علمىاش را هم در نظر نمىگیریم؛ ولى این جا که عراق نیست که شکست خورده باشد و هر بلایى که بخواهند بتوانند بر سرش بیاورند. اینجا ایران است و چنین دخالت آشکارى در مورد هیچ کشور مستقلى سابقه نداشته است. در این قطعنامه، با ایران مثل کشورهاى شکست خورده جنگى رفتار شده است. آنچه ایران باید بر آن اصرار کند، بحث صلح جویانه یا غیرصلح جویانه بودن فعالیت هسته اى نیست؛ بلکه بحث بر سر حق ایران در استفاده علمى از تکنولوژى هسته اى است.
بگذارید از زاویه دیگرى به بحث نگاه کنیم؛ ایران در حال حاضر در شرایطى قرار دارد که شوراى حکام، قطعنامه شدیداللحنى علیه او صادر کرده، کارى هم ندارد که شرایط تحمیلى این قطعنامه چه بوده، حال که ما در چنین موقعیتى قرار داریم چه باید بکنیم؟
واقعیت این است که با امضاى پروتکل و پذیرفتن قطعنامه، مسئله ختم نمىشود. کافى است سر نخ را به دستشان بدهیم؛ آن وقت دیگر تا آن سر نخ را نگیرند دست بردار نیستند. این تازه اول کار است؛ بعد بهانه مىآورند که شما دارید غنىسازى اورانیوم مىکنید؛ دارید موشک مىسازید و... و ماجرا تا پایان بخشیدن به هر گونه فعالیت هسته اى در ایران ادامه مى یابد. به نظر من جمهورى اسلامى با امضاى این پروتکل، اشتباه کرده است.
پس باید چه کار کنیم؟ در صورت امضاى پروتکل، با بهانه گیرى بىدلیل و بازرسى هاى گاه و بى گاه روبه رو مى شویم و اگرهم امضا نکنیم، وجهه ایران در جامعه بین الملل زیر سؤال مى رود و فعالیت هسته اى ایران شک برانگیز مىشود.
اصلاً بحث وجهه و این حرف ها نیست. آنها کوتاه نمى آیند ما هم نمى توانیم کوتاه بیاییم.
یعنى شما مىگویید دست روى دست بگذاریم تا ما را تحریم کنند؛ ما که همین الآن هم در شرایط تحریم به سر مىبریم. در شرایط جدید، کشور ما تبدیل به جزیرهاى دورافتاده مىشود و دستمان به هیچ کجا نمى رسد. آیا مى توانیم تاوان این امضا نکردن را پس بدهیم؟
ببیند به هر حال، یک نسل باید زحمت بکشد تا نسل دیگر راحت باشد. این قضیه تهدید و دشمنى، سرانجام باید یک جا ختم شود. اگر قرار است به یک تکنولوژى دست یابیم، باید پاى عواقبش بایستیم. ما اگر بخواهیم یک IC معمولى بسازیم و این IC به منافع کسى لطمه بزند، نمىگذارند تا چه برسد که بخواهیم به تکنولوژى هسته اى دست یابیم.
پس باید چه کار کنیم؟
نباید امضا کنیم.
شما فکر مى کنید در شرایط تحریم، توان ایستادن و مقابله در برابر تحریم ها را داریم؟
بله، ما از نظر تکنولوژى، به سرعت در حال پیشرفتیم. به تکنولوژى غنى سازى رسیده ایم و به سرعت مىتوانیم آن را کامل کنیم و بدون کمک خارجى ها، قادر به ساخت رآکتور هسته اى هستیم.
منظور من دوام آوردن در همه زمینه هاست؛ نه فقط تکنولوژى هسته اى؛ بهتر است کمى کلان تر نگاه کنیم.
بله، فرض کنید که مىخواهیم مثلاً در عسلویه، مجتمع پتروشیمى بسازیم تا از نظر اقتصادى رشد کنیم. چطور مىخواهیم از آن محافظت کنیم؟ ما براى رسیدن به رشد اقتصادى، نیاز به توان نظامى داریم. باید مثل همه کشورها که اقتصادشان تحت حمایت نیروى نظامى است، عمل کنیم و بدون قدرت نظامى، استقلال سیاسى و اقتصادى معنا ندارد. کسى استقلال، رفاه و امنیت را به ما پیشکش نمىکند و باید خودمان با چنگ و دندان به دست بیاوریم.
به هر حال با امضا نکردن قطعنامه، مردم را در شرایط سختترى قرار مىدهیم. فکر مىکنید مردم در شرایطى هستند که بتوانند تحریمهاى بیشترى را تحمل کنند؟
بحث این است که کشور مى خواهد سرافراز باشد و این مهمترین مسئله براى مردم است. فرزندان آینده این مملکت مىخواهند به عنوان انسان مستقل زندگى کنند. به هر حال این تهدیدها باید یک جایى تمام شود. ما که نمىتوانیم 2500 سال حرف گوش کنیم. اول انقلاب هم همین شرایط را داشتیم؛ هزاران نفر شهید شدند ولى امتیازاتى را براى کشور به دست آوردند ارزش هایى را حفظ کردند و اجازه ندادند ما از حداقل پایینتر بیاییم. اگر همین حداقل ها را هم حفظ نمىکردیم، شرایط ما خیلى بدتر از الآن بود. انسان تحت سلطه با انسان آزاد فرق مى کند و قطعاً شرایط انسان مورد ظلم، شرایط مورد پسند و خوشایندى نیست؛ همان طور که الآن خرید و فروش نفت دلخواه ما نیست. چنانچه شرایط اقتصادى ما مساعد نیست، باید تلاش کرد که این حداقل حفظ شود و از دست نرود.
یعنى باید از آژانس خارج شویم؟
بله، قطعاً باید خارج شویم. شرایط به گونهاى نیست که بشود پذیرفت. اگر قطعنامه را بپذیریم، در واقع شکست را پذیرفته ایم؛ یعنى شکست نخورده، در موضع شکست قرار گرفته ایم.
برخى مىگویند که گزینه سومى نیز مطرح است و آن این که قطعنامه را با تأخیر بپذیریم.
اصلاً با این ترفندها، نمىشود آمریکا را فریفت. این بازى را آمریکا راه انداخته است و خودش از این راه، به بازى گرفته نمى شود. آنها الآن ما را در موقعیت «آرى یا نه» قرار دادهاند. اگر «آرى» بگوییم، فردا و پس فردا مى ریزند و مىگردند و بعد هم دوباره 6 تا از این قطعنامه ها برایمان صادر مىکنند.
و اگر بگوییم نه، باید آماده جنگ با آمریکا باشیم.
خوب آمریکا هم دنبال منافع خودش است. او زور مى گوید و این ما هستیم که نباید تسلیم زور بشویم.
رهبر معظم انقلاب هم در بحث «منافع ملى» و «مصالح ملى»، همیشه تأکید مى کنند که با هیچ کس کنار نخواهیم آمد.
براى این که آنها نه با ما تعارف دارند و نه شوخى. سولانا وقتى به ایران آمد، خیلى آمرانه و شدیداللحن گفت: ما درباره ایران تصمیم جدى مىگیریم. وقتى آنها روى یک دلارشان حساساند و روى یک بشکه نفتشان حساساند، چرا ما نباشیم! ایران با کره شمالى فرق مىکند. ایران کشور ثروتمندى است و با سواد بودن ما، براى آنها خوب نیست. اگر ما سواد داشته باشیم پتروشیمى مىسازیم، نیروگاه مىسازیم و... و دیگر نفتمان را به او نمىدهیم. معلوم است که خوشش نمى آید.
فرض کنیم که پروتکل را امضا نکردیم به مفاد قطعنامه هم عمل نکردیم و پاى همه چیزش هم ایستادیم. در این شرایط موضع آنها چیست؟
به هر حال تهدید جنگ وجود دارد چون اینها نمى توانند بنشینند تا شما تکنولوژى هسته اى داشته باشید.
و ما این توانایى را داریم که بجنگیم و شکست نخوریم؟
بله، بلاى عراق سر ما نمىآید؛ چون رهبران و سربازان عراقى به ملت عراق خیانت کردند. مگر شما جنگ هشت ساله را به یاد ندارید؟ ما در جنگ، اصلاً احساس ترس نمىکردیم. شرایط الآن ما از آن وقت که بدتر نیست.
ولى ما آن وقت در دو جبهه درگیر بودیم؛ غرب و جنوب و اما در حال حاضر، کشورهاى همسایه ما مثل عراق، ترکیه، افغانستان و... براى امریکا پایگاه هاى خوبى هستند.
نهایت امر این است که شکست مى خوریم! ببینید خود راه هم جزو هدف است. شما هم مىتوانید بجنگید تا کشته شوید، هم مىتوانید بایستید تا شما را بکشند. این دو با هم خیلى فرق مىکند.
ولى مسئله، یک نفر نیست؛ مسئله یک ملت است. یک نفر مى تواند تصمیم بگیرد که مى خواهد بمیرد یا نه؛ ولى یک ملت، هیچ وقت نمى خواهد بمیرد.
تجربه و تاریخ نشان داده که اگر ملتى بخواهد بایستد، هیچ کشورى نمى تواند آن را شکست دهد.
در این جنگ، چه ضمانتى وجود دارد که هیچ کشورى از سلاح هسته اى استفاده نکند؟
هیچ ضمانتى، حرف زور، از ضمانت و قانون سر در نمى آورد.
فکر نمىکنید که برخوردهاى ما تا الآن از موضع ضعف بوده و همین امر جسارت غربى ها را بیشتر کرده است؟
بله، دقیقاً این گونه است. ما از موضع ضعف، حرف مىزنیم، آنها هم تا مىتوانند زور مى گویند. زمانى ما آنقدر از موضع قدرت حرف مىزدیم که تن همه شان مى لرزید. زمان جنگ، کسى مثل احمد متوسلیان مىگفت: «هر جاى دنیا مسلمانى تحت ظلم باشد و اللّه اکبر بگوید، ما آنجا حضور داریم». یکى آن گونه موضع مىگیرد و یکى هم مثل بعضى از دوستان از موضع ضعف صحبت مىکند؛ آن چنان که گویى با ارباب خود حرفمىزند. این تفاوت بین آدمها را نشان مىدهد. وقتى مسئولان حکومتى به تجارت رو مى آورند، خوب معلوم است از تحریم مى ترسند و تلاش مىکنند که ایران در شرایط تحریم قرار نگیرد. بنابراین مجبورند از موضع ضعف حرف بزنند.
اجازه بدهید از زاویه دیگرى به موضوع نگاه کنیم. اگر حکومت دینى بر جهان حاکم بود یعنى اگر از دریچه دین به علوم تجربى نگاه مىکردیم، آیا بشر به مرحلهاى مىرسید که به سلاح هسته اى نیاز پیدا کند و به آن دست یابد؛ یعنى تکنولوژى هسته اى، با اصول دین اسلام مغایرت ندارد؟
نه، اصلاً؛ تکنولوژى هسته اى بسیار هم لازم است. میزان آلودگى و خطرش هم نسبت به آنچه در سیستم هاى فسیلى امروز است، خیلى کمتر است. دود ندارد و محیط زیست را آلوده نمىکند و مقدار خطر رادیواکتیوش هم بسیار پایین است. انرژى هسته اى، منبع انرژى بسیار سالمى است.
سؤالم را به گونه دیگرى مطرح مىکنم؛ اگر حکومتى چون حکومت حضرت على(ع) بر جوامع حاکم بود، آیا علم به مرحلهاى مىرسید که نیاز به تولید سلاح داشته باشد؟
نفس علم منفى و مضر نیست؛ مهم این است که چه استفادهاى از این علم بشود. مثلاً دستگاه تقطیر چیز بدى نیست؛ ولى یک نفر هم مى آید با آن مشروب مى سازد. ما نباید به خاطر یک عده سوءاستفادهکننده از علم، بگوییم فلان علم مضر است و فلان علم مفید. هیچ علمى نیست که فقط به درد کشتن و نابودى بخورد و علاوه بر این، شما نمىتوانید منکر روند علم بشوید؛ علم رو به تکامل است.
خوب آقاى دکتر! بیش از این وقت شما را نمىگیریم؛ در پایان اگر سخنى دارید بفرمایید.
متأسفانه در بسیارى از سازمان هاى تخصصى کشور، افراد غیرمتخصص امور را به دست گرفته اند؛ افرادى که اغلب سیاسى هستند و از حساسیت مسائل بى اطلاعاند. این گونه مشکلات، در هیچ جاى جهان دیده نمى شود. یک مسئول باید آن قدر توانا باشد که از عهده سؤالات جامعه جهانى برآید. شما از یک غیرمتخصص چه انتظارى دارید؟ این که بیاید و جواب سؤالات همه دنیا را بدهد! خوب معلوم است که نمىتواند. نکته دیگر این که خوشبختانه ما نیاز چندانى به آمریکا نداریم؛ ما دیگر آن کشورى نیستیم که پرتقالش را از اسراییل مى آورد و گندمش را از آمریکا. ما اگر در جنگ براى ساخت سلاح مشکل داشتیم، الآن در سطحى ایستاده ایم که موشک مى سازیم. یادمان باشد که اگر توان و قدرت نداشتیم، این قطعنامه برایمان صادر نمىشد.
اگر ایران بخواهد با فشارهاى جهانى مقابله کند، چقدر طول مىکشد که به سلاح هسته ای دست یابد؟
همین قدر بگویم که ما در حال حاضر قادر به ساخت رآکتور هستیم و ساخت سلاح هسته ای از ساخت رآکتور سادهتر است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک